آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

آراد ...فرشته ی زیبا

عکسای تولد آراد سال 97 تولد 6 سالگی

فدات بشم اینجا قبل از تولد 6 سالگیته  مال یک سال پیشه تم تولدت برای لباس مهمونا زرد و آبی بود برای وسایلتم مینیون بود  .مهمونهامونم داییم و بچه ها ش  و زن داییم و دامادهاشون بودن که از کاشان اومده بودن مامان جون من هم از کاشان اومده بود و مامان جون بابا جون تبریزی و عمه الهامت و یاشار و شوهر عمه ات هم بودن به اضافه ی ناناجون و بابا وحید و خاله شهنازت و خانواده اش که از اهواز اومده بودن  عکسای خودمونو  که بی حجابه نذاشتم به خاطر نی نی وبلاگ که عادت داره سانسور کنه لباسای تولد شما و بابا سعید که براتون سفارش داده بودم کیک و میز تولدت دسرهای تولدت ...
8 آبان 1398

دیگه اومدییییم

من برگشتم  بعد از کلی وقت بالاخره اومدم  اینیستامو بستم و بیخیالش شدم تا بتونم به خودم و زندگیه قبل از اون برگردم  باورت نمی شه پسرم از هیجانه این نوشتنه دوباره دارم اشک  میریزم و می نویسم برات نمی دونم چی بنویسم انقدر نبودم که رشته ی تمام کاراتو حرفاتو بزرگ شدنات از دستم در رفته فقط یارمه عکسای تولد پارسالت رو قرار بود بذارم وای که یک ساله نبودم وای حالا تولد امسالتم هست در کل بگم پیش دبستانی رو به خوبی تموم کردی و همیشه معلمو مدیرت راضی بودن ازت .برای امسال هم رفتی  که کلاس اول  خیلی خیلی باهوشتر از چیزی هستی که فکر می کردیم خدارو شکر که درست به من نرفته 😅 همه ی شعرهای کتابتو تا معلم تو مدرسه...
8 آبان 1398
1